07/01/1387
از: مهندس مهدي غلامعلي مجدآبادي
تبريك
ميلاد رحمت عالميان و بنيانكزار شيعه و تقارن اين دو مولود مبارك با بهار طبيعت را تهنيت عرض مي كنم
|
25/12/1386
از: مهندس مهدي غلامعلي مجدآبادي
گفت وگوي علمي براي روشن شدن حقايق
آيت الله سبحاني دردومين نامه خود به دكترسروش ضمن تذكر ويادآوري برخي نكات مثبت زندگي گذشته وي خالصانه از وي خواسته است در علل تغيير نزولي خود به كاوش بپردازد.
دراين نامه درخصوص مباحثي همچون "دوري دوستان قديم ازسروش"، "حقيقت وحي "، " محمد(ص) بشري كه داراي بعد وحياني است"، "ناسازگاري برداشتهاي بشري ما ازقرآن با علم بشري " وموضوعات كلامي ديگر آمده است .
همچنين آيت الله سبحاني دراين نامه ازپيشنهاد دكتر سروش براي گفت وگوي حضوري استقبال كرده وگفته است:من ازمناظره به اين معني كه خودنمايي نمايم وخويش را مطرح كنم ، بدورم ، بلكه آرزوي من اين است كه در هر محيطي كه شما بپسنديد بحث و گفت و گوي علمي را تا روشن شدن حقايق ، ادامه دهيم.
اين استاد برجسته حوزه علميه قم در پايان گفته است: امروز ظلمي كه بر رسول خدا و مسلمانان صورت ميگيرد، در تاريخ سابقه نداشته است و دولتهاي ظالم و غاصب ازيك سو برشخصيت رسول اكرم (ص)و تعليمات بشردوستانه او ميتازند و ازسوي ديگر حق وآزادي هاي پيروان اورا آشكار زير پا ميگذارند پس بياييد باهم عهدببنديم كه دراين كارزار جانب مظلوم را بگيريم وبا ستمگر درافتيم.
گفتني است سروش چندي پيش درگفت وگو با يك رسانه هلندي درباره بشري بودن قرآن، سخناني بيان كرد كه واكنشهايي درميان انديشمندان ديني وفرهنگ وهنر برانگيخت.
آيت الله سبحاني در نخستين نامه خود، سروش را دريك پيام دوستانه نصيحت كرد وبا دلايل كلامي، بطلان ادعاهاي وي را دراين خصوص آشكار كرد.
دكتر سروش كه هم اكنون در آمريكا به سر ميبرد پس از دريافت آن نامه برغم اينكه آن را پدرانه، محترمانه ومصداق موعظه حسنه و جدال احسن دانسته بود اما به صورت كنايه آميز نصايح اين استاد حوزه را ناشي ازمسائل سياسي ودولتي عنوان كرد.
سروش درجواب نامه اول آيت الله سبحاني با استفاده ازعبارت داراي ايهام «دولت احمدي ومعجزه سبحاني» پاسخ محترمانه اين انديشمند حوزوي را برخاسته ازخواست دولت احمدي نژاد جلوه داد ونوشت:"شك ندارم كه وظيفه روحاني وغيرت ايماني وعرق مسلماني ودولت احمدي ومعجزه سبحاني، شما را به نوشتن آن نامه برانگيخته است".
وي همچنين،درپاسخ به آيت الله سبحاني،اعلام آمادگي كردكه درصورت بازگشت به ايران، در جلسه اي با وي به مناظره بنشيند.
در دومين نامه آيت الله جعفرسبحاني كه با عنوان "دانشمند محترم جناب آقاي دكترسروش" آغاز شده آمده است:
...نامه جنابعالي را همراه با مصاحبه دوم كه در برخي از روزنامهها منتشر شده بود، به دستم رسيد. براي اينكه در داوري ، دچار لغزش نشوم دوباره آن را به دقت خواندم. لازم ديدم يك رشته تذكراتي را تقديم كنم، اميد است درباره آنها تامل و دقت بيشتري فرماييد.
شكي نيست كه شما پس ازبازگشت از "لندن" به ايران، درآغاز انقلاب اسلامي ، مبدا آثار نيك وسازنده اي بوديد. كتاب "نهاد ناآرام" شما كه در آن حركت جوهري را به زيباترين بيان مطرح كرده ايد، از ارزش بالايي برخوردار است.
...خاتميت ومرجعيت علمي امامان معصوم (ع) مطرح شد و ديدگاه شمااين بود كه مرجعيت علمي آنان بااصل خاتميت سازگار نيست ودراين مورد،نقدي حضورعالي ارسال شد وتاكنون پاسخ آن را دريافت نكردم ،وهمين نيز يكي از اسباب فراق و جدايي گرديده است.
خيرا نيز مساله تفسير وحي به نحوي كه بيان خواهد شد، مصداق اين مثل شد كه "گل بود وبه سبزه نيز آراسته شد"!
شما بايد در علل فراق و جدايي بيش از اين فكر كنيد وگرنه حضرتعالي همان نويسنده توانا وگوينده شيوا سخني بوديد كه همه شما را دوست داشتند واظهار علاقه ميكردند.
(يكي از علل فراق و دوري ، مطرح كردن سخنان دوپهلو است كه موافق و مخالف برداشتهاي مختلفي ازآن ميكنند وبرفرض آن كه برخي ازاين نظرات حضرت عالي صحيح وپابرجا شد (وازنظر من صحيح نيست) مصداق گفتار الهي است كه مي فرمايد :"باطنه فيه الرحمه وظاهره من قبله العذاب " (حديد/(۱۳
ما، درعصري زندگي ميكنيم كه عوامل گمراهكننده طيف جوان درآن ازماهواره ها گرفته تا فيلم ها، راديوها ،افكار وانديشهها وايسمهاي نوظهور فراوان است وهر كدام ايمان جوانان ما را نشانه گرفته اند. درچنين شرايطي انتظار از آن تربيت شده وفارغ التحصيل دبيرستان علوي وشاگردممتاز شهيد مطهري آن است كه از هر نوع سخن گفتن دوپهلو كه باورها را ميسوزاند، بپرهيزيد واگر آن دفتر دوران نوجواني رابه همراه داريد ، اين ترك اوليها !را درگوشه آن ياداشت بفرماييد.
مثلا اگر همه ما ميگوييم قرآن كتاب حضرت محمد(ص) است ، مقصود از آن اين است كه قرآن كتاب خداست كه بر حضرت محمد(ص) نازل شده است ولي شمااين جمله را ميگويد وپس از آن جملاتي را ميآوريد كه بر خلاف مقصود همگان است مي گوييد: "پيامبر در آفرينش قرآن ، نقش محوري دارد"، يا " روحيات پيامبر از شادي وغمگيني در كتاب او اثر گذاشته است" ، ويا "برخي از آيات قرآن از فصاحت وبلاغت بالاتري برخوردار نيست، ومربوط به روحيات و شجره اي است كه اين ميوه از آن چيده شده است"!!
آيا اين جملهها ونكتهها به هر نحوي كه توجيه كنيم به ايمان جوانان كمك مي كند يا خرمن ايمان آنها را آتش ميزند؟
سبحاني در پايان آورده است:عزيزم شما در اين نامه خود ، متجاوز از ۴۰بيت از مولوي و گاهي از غير اونقل كردهايد وكوشش نمودهايد كه مقاصد خود را با مضامين اشعار اوتطبيق دهيد،ولي آيا شايسته نبود فارغ التحصيل دبيرستان علوي وشاگردمطهري درباره تحقيق در حقيقت وحي به خود قرآن مراجعه كند و از خود قرآن اين مساله را بپرسد وبا استنطاق آيات ، مشكل را حل كند؟
(۲اگر من در نامه خود نوشته ام "عواملي در كار است تا از شما بهره كشي كنند" مقصودم اين است كه سخنان جنابعالي در زماني مطرح ميشود كه غرب و غربيان كمر بر اهانت به پيامبر اكرم (ص) بستهاند ومصاحبه اول ودوم شما درست در زماني مطرح ميشود كه نشريات دانماركي ، كاريكاتور هاي موهن بر ضد پيامبر اسلام را منشتر كرده اند، ونماينده ملحد پارلمان هلند نيز مي خواهد با نمايش فيلمي، قرآن را در انظار زشت ونا موجه جلوه دهد.
۳)در مصاحبه آمده است: من مايلم پس از بازگشت به ايران در صورت امكان از حضرت آيت الله دعوت كنم تا محيطي امن وآرام، گفت وگويي حضوري صورت پذيرد.
من از اين پيشنهاد بسيار خوشحالم ، به نشانه آنكه ،آن مذاكره حضوري در خانه جناب آقاي فاضل ميبدي ، به ابتكار من بوده ،همچنانكه دعوت جنابعالي به ديدار از موسسه امام صادق(ع) به درخواست من صورت پذيرفت، اما من از مناظره به اين معني كه خودنمايي نمايم و خويش را مطرح كنم، بدورم ، بلكه آرزوي من اين است كه در محيطي كه شما بپسنديد ، بحث وگفت وگوي علمي را تا روشن شدن حقايق ، ادامه دهيم.
۴)در پايان نامه خود آورده ايد: به حكم وظيفه وجداني از حضرت آيت الله مي طلبم تا در مقابل انحرافات علمي واخلاقي نيز ساكت ننشينند واگر ظلم وجفايي برمظلومي ميرود ،آرام نگيرند، وبه پيمان خداوند با عالمان وفادار باشند وبا جفاكاران همسويي نكنند ودراين طريق ، مثال واسوه ديگران باشند.
آيا اين جمله ها، بيلطفي وبي حرمتي نسبت به اينجانب نيست ، كي ما با جفاكاران همسو وهم كاسه بوده ايم؟ !بنده هشاد واندي سال ازعمرم ميگذرد، از روزي كه خود را شناختم جز با قلم وكتاب ، تدريس و تبليغ كاري نداشته ام وپيوسته حديث پيامبر را گوشزد ميكردم كه"لن تقدس امه لم يوخذ للمظلوم حقه من الظالم غير متعتع".
ولي توجه داشته باشيد كه امروز ظلمي كه بر رسول خدا و مسلمانان صورت مي گيرد ، در تاريخ سابقه نداشته است ودولتهاي ظالم وغاصب از يك سو برشخصيت رسول اكرم (ص) وتعليمات بشردوستانه او ميتازند واز سوي ديگر حقوق و آزادي هاي پيروان او را آچشكارا زير پا ميگذارند.
اكنون بياييد با هم عهد ببنديم كه در اين كارزار جانب مظلوم را بگيريم و با ستمگر درافتيم وحق مظلوم را بستانيم وبا كمال افتحار از مظلوم دفاع كنيم.
قم- موسسه امام صادق(ع) جعفر سبحاني
|
15/12/1386
از: مهندس مهدي غلامعلي مجدآبادي
واكنش مجيدي به توهين سروش به قرآن و پيامبر
واكنش مجيدي به توهين سروش به قرآن و پيامبر
مجيد مجيدي در يادداشتي با محكوم كردن توهين به پيامبر اسلام و قرآن، آورده است:«امروز كه ناپسندترين نسبتها به آن بزرگ و كتاب هدايتش قرآن داده ميشود سكوت همه جا را فراميگيرد و جز يك دو صدايي كمجان هيچكس فرياد نميزند كه چرا دوباره پس از قرنها به پيامبر نسبت شاعري ميدهند و قرآنش را احساسات شاعرانه و خطاپذير ميخوانند!»
به گزارش رجانيوز به نقل از ايكنا، مجيدي در يادداشت خود آورده است: خداي را شاكرم كه در هياهوي نغمههاي ناساز، «آواز گنجشكها» بر گوشهاي بسياري شنيدني آمد و بر چشمهاي فراواني ديدني.
از انعكاس مثبت فيلم در اين مدت كوتاه در ميان گروههاي مختلف و مخاطبان گوناگون سخن نميگويم اما در مقابل آنان كه از تكرار و پيام تكراري فيلم سخن گفتهاند ميگويم كه هيچ ابايي ندارم كه اعلام كنم اين فيلم مانند آثار قبلي من «بچههاي آسمان»، «رنگ خدا»، «باران» و «بيد مجنون» باز هم بر فطرت و نهاد پاك انساني تاكيد ميكند. بازهم سخن از نياز دنياي امروز يعني معنويت است.
بدون تكيه بر معنويت؛ آنچنان كه در جاي جاي جهان ميبينيم، انسانها گرگهاي درندهاي خواهند شد كه درندگان وحشي نيز شرمنده ددمنشيهاي آنانند.
در شرايطي كه جاي خالي خدا بيش از هر زمان و عصري احساس ميشود و تاريخ گواه آنكه بدون خدا هر عملي مباح و آزاد است بايد آزادگان نگران باشند و از آن ميان؛ هنرمندان آزاده نيز.
در اين صورت چه باك از برچسب تكرار كه اگر تكرار مذموم بود و ناپسند؛ بايد اولين اعتراض و بزرگترين اعتراض را به پيامبران كرد كه در طول اعصار و قرون، همه سخن تكراري بر زبان راندهاند و پيام تكرار «بازگشت به معنويت» را سر دادهاند.
وقتي «آواز گنجشكها» در برلين به نمايش درميآيد و استقبال تماشاگران گوناگون و منتقدان ريز و درشت اين چنين بهتانگيز و حيرتآور ميشود، من بر اين باور استوارتر ميگردم كه اخلاق و معنويت گمشده عصر ما است و اين مهم جغرافيا و مكان نميشناسند.
اعتراف ميكنم كه نگاه اينچنيني و موفقيت و اقبال آنچناني را وامدار مكتبي هستم كه در آستانه رحلت بزرگ پيامدارش رسول اكرم(ص) هستيم، وامدار پيامبري كه پس از قرنها ندايش را ميشنونم كه فرمود: «من مبعوث شدم تا برتريها و مكارم اخلاقي را به اتمام رسانم» ؛ وامدار رسول رحمتي كه بر نهاد و فطرت پاك انساني تكيه ميكرد و ميفرمود هر انساني بر فطرت پاك زاده ميشود حتي اگر پدران و مادراني كافر و مشرك داشته باشد. وامدار پيامبري كه نه تنها در عصر خود بلكه امروز نيز مظلوم و جفا ديده است.
اگر روزگاري كودكان و ديوانگان سنگش ميزدند و دندان و پيشاني مباركش را ميشكستند و در برابر انديشمندان دور از خدا شاعر و نادانش ميخواندند، در جهالت نوين نيز مانند جاهليت اولي داستان تكرار ميشود، نابخردان و كودكانصفتان با هجو و كاريكاتور با او به ستيز برميخيزند و انديشهورزان دنياطلب، شاعر و نادانش ميخوانند و چون جهالت پيشين قرآن را «اساطير الاولين» ميدانند.
آن روز كه جشنواره فيلم دانمارك به خاطر بيحرمتي به پيامبر مهرباني كنار نهادم بسياري آن اقدام را سياسي و حكومتي خواندند.
در دنياي آلوده امروز كار به جايي رسيده است كه ارزشها ضدارزش شمرده ميشود و ضد ارزشها، ارزش. هر عملي چون به مزاج ما خوش نيايد در توهم خويش به جايي منسوبش ميكنيم. اگر كسي از اعتقاد و باورش دفاع كند، وابسته خوانده ميشود، و اگر آسوده بنشيند تا به مقدساتش بدترين توهينها و نارواييها صورت گيرد آزاده است. اينجا ميگويم كه من نه از موضع دفاع از حاكميت و دولت كه ميدانيد مرا با سياست و سياستپيشگي كاري نيست؛ كه از موضع يك مسلمان، يك هنرمند پيرو مكتب اهلبيت انزجار خود را از آنچه يك به اصطلاح روشنفكر گفته است اعلام ميكنم و از همه آنان كه در مقابل اين جفاي بينظير، سكوت پيشه كردهاند گلهمندم.
حالا بايد پرسيد اگر سياستپيشه نيستيم چرا وقتي چند كودكصفت و ديوانه رفتار با كاريكاتور به پيامبر ما توهين ميكنند آن موج به راه ميافتد اما امروز كه از زبان خودي ناپسندترين نسبتها به آن بزرگ و كتاب هدايتش قرآن داده ميشود سكوت همه جا را در بر ميگيرد و جز يك دو صدايي كم جان هيچكس فرياد نميزند كه چرا دوباره پس از قرنها به پيامبر نسبت شاعري ميدهند و قرآنش را احساسات شاعرانه و خطاپذير ميخوانند!
اگر آن روز كه روشنفكران مذهبي عصمت و علم غيب ائمه را زير سوال بردند و نفي كردند يا مسلمات تاريخي چون غدير و شهادت حضرت زهرا(س) را افسانه خواندند يا مانند همين قلم منحرف زيارت جامعه كبيره را «مرامنامه شيعه غالي» برشمردند سكوت نميكرديم امروز جسارت را به مرحله پيامبر و قرآن نميرساندند تا علنا پيامبر را فردي عامي و ناآگاه و همسنگ افراد جاهلي بخوانند و قرآن كلام الهي را محصول بشري بخوانند.
كسي كه ادعاي مولويشناسي ميكند و براي او بيش از معصومان ارج و اعتبار قائل است بداند كه به حكم مرادش مولوي، كافر است.
«گرچه قرآن از لب پيغمبر است / هركه گويد حق نگفت آن كافر است
اين همه آوازها از شه بود / گرچه از حلقوم عبداله بود»
|
21/11/1386
از: مهندس مهدي غلامعلي مجدآبادي
تبريك
ميلاد حضرت امام محمد باقر عليه السلام و سي امين بهار بهروزي انقلاب اسلامي
و سقوط نظام طاغوت مبارك باد
|
26/10/1386
از: مهندس مهدي غلامعلي مجدآبادي
تسليت ايام عزاي سالار شهيدان
ديباجه عشق و عاشقي باز شود
دلها همه أماده برواز شود
با بوي محرم تو حسين
ايام عزا و غصه أغاز شود
اعظم الله اجورنا بمصابنا بالحسين 0(ع)
|
10/10/1386
از: دكتر سيد حسين لاجوردي
تسليت
برادر عزيز جناب آقاي مهندس متوسلي درگذشت مادر بزرگوارتان كه عمر پر بركت خويش رادر راه تربيت فرزندان اين مرز وبوم سپري كرد را به شما وخانواده محترمتان تسليت عرض مي نمايم.
|
09/10/1386
از: دكتر سيد محسن فروتن
مراسم شب هفت درگذشت مادرمهندس مهدي متوسلي
مراسم شب هفت مادر مهندس مهدي متوسلي روز چهارشنبه 12/10/86 ساعت سه و نيم الي پنج بعد از ظهر در مسجد فخر در خيابان فخر آباد برگزار مي شود.
|
09/10/1386
از: دكتر سيد محسن فروتن
تسليت
برادر گرامي جناب آقاي مهندس مهدي متوسلي: بدينوسيله در گذشت مادر گراميتان را تسليت عرض نموده و از خداوند متعال طلب رحمت و غفران براي آن مرحومه و براي جنابعالي صبر در اين مصيبت سنگين را خواهانيم.
|
21/09/1386
از: مهندس مهدي غلامعلي مجدآبادي
تبريك اعيادبزرگ قربان و غدير
حلول ماه ذي الحجه و ايام مبارك دهه اول آن بخصوص پيوند آسماني علي (ع) و زهرا(س) و نيز عيد بندگي -قربان و عيد رهبري - غدير را به تمامي دوستان تبريك مي گويم.
|
20/09/1386
از: دكتر سيد حسين لاجوردي
تبريك به آقاي دكتر فروتن
مدير عامل محترم موسسه علمي تحقيقاتي توان جناب آقاي دكتر فروتن انتخاب موسسه توان به عنوان واحد صنعتي تحقيقاتي نمونه كشور را به شما وهمكارانتان تبريك مي گويم .
|